خدانکنه هیچ کس بااین صحنه که عشقش رو تخت بیمارستان باشه مواجه بشه...{-38-}
9 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/09/24 - 00:30
پیوست عکس:
1387054511894222_large.jpg
1387054511894222_large.jpg · 300x197px, 11KB
دیدگاه
hamed-alon

وای چرا اینو گذاشتی خیلی غصم گرفت {-60-}

1392/09/24 - 00:32
anoshka

{-124-}

1392/09/24 - 00:33
hamed-alon

چرا رفتی از کنار من
چرا دیگر نمیخندی
چرا اخر نمیگری
چرا ای صدای احساس من چرا رفتی نمیای
به گر مای نگاه تو به دستان صدای تو
ببین هر شب چه خوشحالم
صدا یم کن صدایم کن صدای تو خو ب است تو خو ب است

1392/09/24 - 00:35
hamed-alon

امشب دلم را کنده ای
امشب چشم را بسته ای
گفتم که حامد خسته ام ت
تنها و غمگین مانده ام
گفتم که من بر اسمان
بر ماهو خورشیدو زمان
گفتم که تنها مانده
گفتم تو را گم کرده ام


اینارو الان نو شتم هردو شو دلم بد گرفت از این عکس بد ترین خاطرا ت زندگیم یادم اومد

1392/09/24 - 00:38
anoshka

{-109-}
ببخش ناراحتت کردم

1392/09/24 - 00:40
hamed-alon

نه مهم نیس بیخیال اخه من این صحنه ها رو زیاد دیم مامان ابجیا خانومی خیلی سخت بود خدا نکنه کواسه کسی باسه خیل ی سخته نارا حتی عزیزاتو ببینی

1392/09/24 - 00:42
anoshka

{-124-}

1392/09/24 - 00:46